گرفتار

بسم رب الحسین علیه السلام

درس خواندنمان هم شده برای پول؛ آن همه تقاضا برای رشته پزشکی و معماری اصلا و ابدا دلیلی جز نجات جان انسان ها که اشرف مخلوقات است و حفظ جانش واجب! نیست در وهله دوم نیاز او به مسکن است که برای حصول #آرامش نیاز به خانه دارد. پس اینهمه تقاضا برای رشته های #پزشکی و #معماری #جلب_رضای _خدا است! بله؟

#حوزه و #روحانیت هم شاید چند سال اول هدف برخیشان رضایت #امام_زمان (روحی‌له‌الفداء) باشد و اینقدر این سال ها آنها را زیر منگنه، #فشار_اقتصادی قرار میدهند که بلاخره از یکجایشان میزند میرون.

تا کی میخواهیم اینقدر با این ایدئولوژی خوش‌بینانه به قضایای اطرافمان نگاه کنیم؟ بپذیریم که تمام هم و غم مردم شده مسئله #اقتصاد و #معیشت! باید بپذیریم که خدا فقط در پشت درب های #بیمارستان و داخل #مسجد است، بپذیریم که طوری مغرهایمان استحاله شده که خدا از زندگی، ائمه از انسان، دین از #جامعه جدا شده است و یا جدایشان کرده اند.

برگردیم بالا؟ درس خواندن‌مان کجا برای خداست؟ عروسی گرفتن‌هایمان کجایش بوی امام زمان میدهد؟ کار کردنمان چطور؟

همه چیز شده دنیای فانی که دو سه روزی بیش در آن مهمان یا به عبارت دقیق تر گرفتار نیستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

57 − 51 =